آدم هیچوقت نمیتواند بفهمد که پوآرو دارد جدی حرف میزند یا دارد شوخی میکند و کسی را دست میاندازد. صبح روز بعد هوا صاف و آفتابی بود. روز واقعا قشنگی بود. ولی پوآرو به این چیزها هیچ توجهی نداشت. یک جلیقه پشمی و یک کت ضخیم پوشید و با دو تا شال گردن راه نفوذ هوا را بکلی سد کرد! بعد هم پالتوی ضخیمش را بر تن کرد. ولی همه اینها کافی نبود! دو تا قرص «ضد گریپ» هم قورت داد و چند تایی هم در یکی از جیبهایش ذخیره کرد! بله، پوآرو میبایست خودش را از گزند هوای آزاد در امان نگه دارد!
خرید کتاب گناه مضاعف
جستجوی کتاب گناه مضاعف در گودریدز
معرفی کتاب گناه مضاعف از نگاه کاربران
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب گناه مضاعف
خرید کتاب گناه مضاعف
جستجوی کتاب گناه مضاعف در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی