کتاب علف شبانه

اثر پاتریک مودیانو از انتشارات نشر چشمه - مترجم: شبنم درویش-داستان جنایی

«اگه من یه نفر رو کشته بودم چی می‌گفتی؟»
فکر کردم شوخی می‌کند یا این سوال را به خاطر رمان‌های پلیسی‌ای می‌پرسد که عادت به خواندنشان داشت. علاوه بر این، این کتاب‌ها تنها چیزی بودند که او می‌خواند. شاید در یکی از آن رمان‌ها، زنی همین سوال را از نامزد خود می‌پرسید.
«چی می‌گفتم؟ هیچی.»
امروز هم همان جواب را می‌دادم. آیا ما حق داریم درباره‌ی آن‌هایی که دوستشان داریم، قضاوت کنیم؟ اگر آن‌ها را دوست داریم، حتما به خاطرِ چیزی است، و آن چیز، ما را ار قضاوت کردن درباره‌ی آن‌ها منع می‌کند. نمی‌کند؟


خرید کتاب علف شبانه
جستجوی کتاب علف شبانه در گودریدز

معرفی کتاب علف شبانه از نگاه کاربران
@دلم برای انهایی میسوخت که باید در یادداشت های روزانه شان کلی قرار ملاقات ثبت کنند،بعضی شان را از دو ماه قبل.همه چیز برایشان ازپیش تعیین شده بود واحتمالا هیچ گاه منتظر کسی نبودند.احتمالا هیچ گاه نمی فهمیدند که زمان می تپد،وسعت یافته،بعد دوباره ارام میشود وکم کم ان احساس رهایی و بیکرانگی را به شما میدهد که دیگران ان را در مواد مخدر جستجو میکنند،اما من ان را فقط در انتظار میبابم.درنهایت تقریبا مطمئن بودم که تو میایی.@
@و امروز که می نویسم ،نیم قرن بعد-یا حتا یک قرن بعد،دیگر شمردن سالها را بلد نیستم-یک لحظه،ان احساس پوچی را که دارم،فراموش میکنم.تاکسی که ساعت هشت شب منتظر بود،ترس از دیر رسیدن بعد بالا رفتن پرده،پالتو خزدار به خاطر زمستان و برف،حرکاتی که معمولی بودند و منسوخ شده اند،قطعه ی نمایشی که هیچ کس ان را هیچ گاه نخواهد دید،خنده ها و تشویق های گم شده،خود تئاتر که خرابش کرده اند....ما برای چیزهایی این چنین بی اهمیت زندگی کرده ایم.....@من واقعا شیفته مودیانو و جهان رویایی و خلسه وارش هستم از همان اولین باری که خیلی ناگهانی رمان در کافه جوانی گمشده را خواندم ... ان روزها هنوز برنده ی نوبل نبود اما ازهمان اولین صفحات به نویسنده مورد علاقه ام تبدیل شد... دنیای مودیانو پرسه میان رویا و خواب و خاطره و گذشته است و در این اثر چنان ماهرانه این هر سه را در هم امیخت که خواننده از این امیزش لذت وافری میبرد ... درست مثل نقاشی با ابرنگ که چند رنگ را بی فکر رو تابلو در هم می امیزی .. رنگها سایه و روشن میدهند وترکیب محسور کننده ای ایجاد میکنند.شخصیت داستان مثل همه ی اثار مودیانو در گیر فردی به نام دنی است.. زنی از گذشته و زمان حال رویا بیداری و خاطره هایش در هم میغلتند تا به دنی و داستانش شکل دهند من این بی وزنی محسور کننده؛ این سبکی و رهایی درکلمات؛ که در اثار مودیانو موج میزند را می پرستم... باز هم پرسه زنی در پاریس هست اما نه به غلظت اثار قبل....... بله همه ی ما برای چیزهای اینچنین بی اهمیت زندگی می کنیم ... دنیای مودیانو کمی به روزمرگی ملال اور ما رنگ می دهد ... او استاد نقاشی خاطره رویا و کابوس و گذشته و اینده است....

مشاهده لینک اصلی
کتاب خاصیه وبرای افراد خاص شاید خیلیا ازش خوششون نیاد ولی فضای خیلی متفاوتی داره این کتاب فضایی بین واقعییت و خیال و بیداری و اخرشم نمیفهمی تو کدومشی و تا اخرشم این وسواس هارو داری و اینکه نه تو گذشته ای و نه تو حال و نه اینده ..فقط چیزی که هست اینه که نمیدونی کجایی و این خاصه.....لذت بردم دوست داشتم

در رمان «علفِ شبانه» که سال 2012 در فرانسه منتشر شد، همچون دیگر آثار مودیانو، با دنیایی پُر از تردید و ترس روبه‌رو می‌‌شویم؛ تردید درباره‌‌ی
ماهیت هر آن‌چه در گذشته اتفاق افتاده و ترس از ناپدید یا نابود شدن. خاطرات نه می‌‌میرند، نه از بین می‌روند. در گوشه‌‌ای از ذهن انسان می‌‌خوابند و روزی به‌ناگاه برمی‌خیزند. اما خاطرات راویِ داستان علف شبانه، خلاف خاطرات اکثر مردم، واضح و سرراست نیستند. با رؤیا، واقعیت و خواب‌‌هایش درآمیخته‌‌اند، در گذرِ زمان کم‌‌نور و گاهی بی‌‌رنگ شده‌‌اند، و به همین سبب به‌سادگی نمی‌‌شود آن‌ها را رمزگشایی کرد.

قسمت های زیبایی از کتاب:

اگه من یه نفر رو کشته بودم چی می‌گفتی؟»
فکر کردم شوخی می‌کند یا این سوال را به خاطر رمان‌های پلیسی‌ای می‌پرسد که عادت به خواندنشان داشت. علاوه بر این، این کتاب‌ها تنها چیزی بودند که او می‌خواند. شاید در یکی از آن رمان‌ها، زنی همین سوال را از نامزد خود می‌کرد.
«چی می‌گفتم؟ هیچ‌چی.»
امروز هم همان جواب را می‌دادم. آیا ما حق داریم درباره آن‌هایی که دوست‌شان داریم، قضاوت کنیم؟ اگر آن‌ها را دوست داریم، حتماً به خاطر چیزی است و آن چیز، ما را از قضاوت کردن درباره آن‌ها منع می‌کند. نمی‌کند؟»

در بخش دیگری از این رمان می‌خوانیم: «با این حال من خواب ندیده‌ام. هروقت یک بار در خیابان، انگار صدای کس دیگری را بشنوم، خودم را در حال گفتن این جمله می‌یابم. صدایی بی‌رمق. نام‌هایی به ذهنم می‌آیند، بعضی چهره‌ها، بعضی جزئیات. دیگر کسی نیست که با او درموردش حرف بزنم. هنوز باید
دو یا سه شاهد زنده‌ای باشند. اما بدون شک آن‌ها همه چیز را فراموش کرده‌اند. آخرش هم خودم می‌پرسم که آیا واقعاً شاهدانی وجود داشته‌اند؟»





مشاهده لینک اصلی
در ابتدا در یادگیری این عبارت منتشر شد. من برای اولین بار چنین ترجمه ای را برای اولین بار Modiano خواندم اما به نظر می رسید که ظاهر آن در قفسه کتابخانه های محلی من غیرقابل تحمل بود. در نهایت، من این رمان کوتاه و هذیانی را در یک لحظه مصرف کردم. در صفحات آن یک گزارش از یک سفر است: یک نویسنده به نام ژان، که در پاریس به دنبال حقیقت در مورد یک زن که او مدتها پیش دوست داشت، سرگردان است. یک رمز و راز از نوع - زن، Dannie، ممکن است ممکن است و یا ممکن است انجام ندادن چیزی وحشتناک، و این است که در محرمانه پوشیده شده است، به عنوان دقیق ماهیت رابطه او با باند جنایتکاران سایه. اما این جریان نیز یک جریان هوشیاری روحانی است که با قدرت بر حافظه آن را قوی می کند و اجازه می دهد تا روایت را در زمان خود به عقب و جلو بکشاند تا زمانی که خطوط بین واقعیت کنونی و پژواک های گذشته ناپدید شوند. خاطرات با عمل یادآوری ادغام می شوند. در حقیقت، داستان با خط شروع می شود: و در عین حال، هیچ رویا نبود؛ جین ممکن است بیانیه ای در اینجا، اما به همان اندازه که احتمال دارد تلاش خود را متقاعد کند. آنها فقط چند سانتی متر دور از من پشت پنجره بودند، و دومین، با صورت ماهانه و چشمان سخت، متوجه من هم نشد. شاید شیشه از درون مات بود، مانند یک آینه یک طرفه. یا به عبارت دیگر، به سادگی، ده ها و ده سال از میان ما ایستاد: آنها در گذشته، در وسط آن فضای هتل یخ زده باقی ماندند، و ما در همان فضا زمان دیگر زندگی نکردیم.\nکلید جینز جستجو و ظاهرا شواهدی که هیچ یک از این رویا نبود، دفترچه یادداشت سیاه آن است. او از نوت بوک به عنوان یک راهنمای استفاده می کند، تلاش می کند تا پاریس را از گذشته خود گذراند - اما تقریبا همواره از بین رفته است، پیدا کردن شهر تغییر کرده است. داستان اغلب لذت های مخرب و درد از بازنگری غریبه های جوان را نشان می دهد؛ به نوعی انتظار می رود جادو، و چیزی جز یک آشنایی مبهم، بی نقص و احساس گذرا بی وقفه از زمان. آیا می توانم یک دو برابر باقی بمانم، کسی که هر یک از جنبش های سابق خود را تکرار می کند، در قدم های قدیمی من، برای ابدیت دنبال می شود؟ نه، هیچ چیز از ما در اینجا باقی نمانده است. زمان شستشو پاک شده بود. این ناحیه جدید کاملا جدید است، آن را تصفیه می کند، همانطور که در سایت بلوک محکوم شده مجددا احیا شده است. و حتی اگر بیشتر ساختمان ها هم همین طور باشند، شما احساس می کنید که شما به یک سگ مهاجم، یک سگ که تا به حال متعلق به آن بودید، نگاه می کردید، دوست داشتید که زنده بود.\nبه نظر می رسد بعضی از مکان هایی که ژان به عنوان یک مرد جوان به سر می برد، مانند خانه ای که وی و داننی از آن بازدید کرده اند، وجود ندارد - آیا آنها هرگز؟ سپس مکان ها و افرادی را که فقط با نام کدام از آنها می دانستند، می دانستند. همه چیز فراموشکار است حتی پاریس خود نیز بی نظیر است. برخی از داستان ها از طریق بازجویی های جین توسط یک کارآگاه گفته می شود؛ یکی دیگر از مردی که حقیقت را در مورد داننی تعقیب می کند. این ایده ی آینه ی یک طرفه تکرار خواهد شد، تصویری از حال و گذشته ایستاده در طرف مقابل یک ورق شیشه، به اندازه کافی نزدیک به لمس. بنابراین این است که در رویاهایتان دیگران را از طریق عدم اطمینان فعلی تماشا می کنند، در حالی که می دانید که آینده. نوت بوک سیاه مثل یک موازی پاریسی با توماس الی مارتنز است. خواننده تانگو در تصویری واضح از یک شهر و پیگیری از سایه ای، تغییر شکل؛ این نیز به من یادآوری می کند اولین اجرای توسط Domenico Starnone - که به صراحت متافیزیکی نیست، اما در این کتاب ها یک احساس وجود دارد که داستان می تواند به هر جا برود، خاطرات قابل انعطاف است و حوادثی که قبلا در طول تاریخ بسیار فراوان بوده است. این ممکن است به سرعت خوانده شود، اما عمق آن به نظر می رسد بی فایده است. مطمئنا من به دنبال مدیاگو هستم

مشاهده لینک اصلی
آخرین روز از سه رمان Modianos روز شنبه خرید. دوباره این سبک باور نکردنی پیدا کردم. این به معنای تسلیم است. من جذاب هستم مادیانو، فرانسوی بزرگترین سبک. همه موارد مورد علاقه اش در آن وجود دارد: تحقیقات هویت، شبانه در شب پاریس، شیشه ای Cointreau در قهوه شب، باران بر سنگ سنگ فرش، زمینه های زباله ... پس از خواندن این 3 کتاب، که اظهارات که من می توانم انجام دهید؟ اول، کلاهچر اصلی همیشه پاریس است، اما یک پاریس فوق العاده، یکی از Doisneau، کارتیه برسون یا Cà © خط. این شهر که مالراو نتوانسته است از سازندگان ملک صرفه جویی کند. پاریس یک بدن بدنی است، یک موجود زنده که خونریزی و تخریب می شود. به طرز عجیب و غریبی تنها یک قاتل است که نوعی احساس حسادت داشته باشد. از آنجا که در رمان Modianos هیچ میل وجود دارد. من فکر می کنم اکنون این چیزی است که من در کتاب هایش دوست نداشتم وقتی که من یک نوجوان بودم، این نبود «احساسات amoureux» (بهتر است در فرانسوی). عشق مطابق سبک؟ با این است که دیده می شود که ما سن است

مشاهده لینک اصلی
با اعتماد به نفس با نام های من اعتقاد دارم که شما در جایی نوشتید که ما در رحمت برخی از سکوت ها زندگی می کنیم.\nکار پاتریک Modianos به طور کامل بر روی کسانی که \"سکوت\" خاصی انجام می شود، @ چیزهایی که ممکن است در گذشته اتفاق افتاده یا نداشته باشند و تنها از کمترین سرنخ هایی که در پشت آنها قرار دارد را ترک کنند. سرفصل هایی که ژان، نویسنده ای شبیه به خود نویسنده و راوی این رمان 2012، در یک نوت بوک سیاه و سفید نوشته شده است. آنها عمدتا از نام ها تشکیل می شود، اما با نام Modiano، نام بیش از اندازه کافی است: Dannie، Paul Chastagnier، Aghamouri، Duwelz، Gà © rard Marciano، @ Georges، Unic HÃ'tel، Rue du Montparnasseâ € |.\nدر طی چند صفح اول، این لیست از چندین بار تکرار خواهد شد، دوباره مرتب شده، حاشیه نویسی، تمدید می شود، و به خواننده حس dà © ژو وو قبل از اینکه او حتی یک فصل کامل خوانده است. Modiano از اسامی برای اطلاع دادن به خواننده استفاده نمی کند، به طوری که او را به عصبانیت خود می اندازد، جایی که در حال حاضر با گذشته مخالف است. مودیانو با اسم ها سر و کار دارد و آن نام ها از سه نوع هستند: مکان ها، مردم خیالی و واقعی. هر رمان مودیانو توپوگرافی خاص خودش را دارد. شما می توانید از خیابان ها، میدان ها و ایستگاه های مترو در یک نقشه پیروی کنید. اما نقشه این کتاب همان است که در طول زمان تغییر کرده است. ژان سرگردان خیابان هایی است که او را به عنوان یک مرد جوان راه می اندازد و چیزهایی را تغییر می دهد: کافه هایی که ناپدید شده اند، ساختمان های آپارتمانی پاره شده، برج های جدید جای خود را گرفته اند. و او حتی بیشتر می رود @ این وسواس من بود، @ او می گوید، @ می خواهید بدانید که یک مکان داده شده در پاریس را در طول لایه های زمانی طولانی اشغال کرده بود. بنابراین او در یادداشت سیاه و سفید یادداشت ها را یاد می گیرد:\nبرادران سمنتی \"چرم و کالباس\" TanneriesA. مارتین \u0026 amp؛ Co.â € \"Rawhide [â € |] بیمارستان صدها دختران\n@ من دیگر شاهد تمایزی بسیار بین گذشته و حال نیستم، او خود را می گوید، و او هم همین را می نویسد. هر صفحه ممکن است شرحی از آنچه که در حال حاضر در سال 2012 انجام می دهد، چیزی که او در سال 1965 به یاد می آورد یا چیزی که او از انجام آن، چه در حال حاضر و چه بعد، آرزو دارد. بله، این گیج کننده است، اما به همین دلیل است که مدیانو می گوید \"برای مخلوط کردن یک اختلال که تقریبا یک خاطره محو محسوب می شود، شفت درک، نوستالژی و پشیمانی است. Brassaï: Passerby در RainVery تعداد کمی از شخصیت های داستانی در این رمان، مرکزی برای طرح است. البته، ژان راوی، وجود دارد، و Dannie، زن جوان از 21 است که او را در عشق می افتد. با این حال، بخش عمده ای از وقتش در انتظار دنیی است، در حالیکه او دستورات اسرارآمیز خود را انجام می دهد، ایمیل خود را در یک پست پست نگهداری می کند، یک ساختمان را به یک ساختمان وارد می کند و دیگری را خارج می کند، اسناد را از یک آپارتمان حذف می کند در حالی که اشغال آن خارج است. او مظنون است که او ممکن است زندگی دوقلو یا سه گانه و شاید نامهای دیگر داشته باشد. آقاموری یکی دیگر از نامهای این لیست اول ممکن است برخی از این طرفهای دیگر را ببیند. او یک مراکش است، و در واقع بسیاری از دیگران ارتباط با مراکش دارند، اما اغلب آنها در سایه عمیق باقی می مانند. اما برای خواننده خود Modiano را بخوبی نمی توان به عنوان مسائل مبهم خود با تاریخ دانست. تقریبا تمام دوازده کتاب که تا به حال خوانده ام او را به جنگ اشغال آلمان در پاریس در جنگ جهانی دوم اشاره می کند که در طی آن مادیانو مظنون است که پدرش یهودی از تماس های زیرزمینی خود برای کمک به گشتاپو استفاده می کند. اما به نظر می رسد که اکنون خوب است خشک شود تنها این مرجع در اینجا یک بند کوتاه در مورد مردان مقاومت وحشیانه است که به اشتباه زنان بی گناه را تیراندازی می کنند. این مجموعه در سال 1965 تنظیم شده است که از جنگ دیگری، جنگ الجزایر استقلال سالهای 1954 تا 62 سالگی است. برای خوانندگان مدرن زبان انگلیسی، این قسمت ممکن است کمی بیشتر از یک نام باشد، اما برای فرانسویان نسل Modianos آن آسیب ملی بود که برای همیشه کشور را تغییر داد. آنها همچنین علت کشف کل کتاب را که کل کتاب را در بر می گیرد تشخیص می دهند؛ هرچند که هرگز به نام ذکر نشده است: ربودن و قتل عام مهدی بن باراکا، سیاستمدار مارکسی چپ و همسر چو گوارا و مالکوم X؛ ناپدید شدنش تا به امروز به طور قطعی توضیح داده نشده است. مهدی بن باراکا یکی دیگر از جنبه های استفاده Modianos از نام هایی است که من را تحریک می کند، اما من نمی توانم به طور کامل توضیح دهم. این استفاده او از چهره های واقعی، عمدتا مرده است، به عنوان بخشی از چشم انداز فکری کتاب های او. در این رمان، آن را تا حدی در موضوعاتی اتفاق می افتد که ژان می گوید که او را به عنوان نویسنده ای علاقه مند می کند، که بعضی اوقات در افرادی که در جای جای خود جایزه می دهند، علاقه مند است. مثلا من متوجه شدم که نویسنده ی آهنگ Dannie @ که جینز دوستش نام او را گرفته است و ژان جک آدیدیبری آن را جک می زند، اما من کار او را به اندازه کافی نمی دانم می دانید چه عطر و طعم او را به مخلوط اضافه می کند. نامهای دیگر که دوباره و دوباره تکرار می شوند، شاعر قرن نوزدهم، تریستان کوربی، نویسندۀ 18 قرن Restif de la Bretonne، معشوقه Baudelaires جین دووال و نام مستعار بارون بلانچ است. یک اتصال که من مشکوک هستم اما نمیتوانم ثابت کنم این است که چندین این ارقام ممکن است از نژاد مخلوط باشند که ممکن است در ارتباط با ...

مشاهده لینک اصلی
نوت بوک، رمان اخیر پاتریک مدیانوس، برنده جایزه نوبل است. همانند دیگر کارهایی که Modiano انجام می دهد، جمله ای است که من را خوانده است، The Black Notebook دارای کیفیت روحی است؛ حداقل، خط بین دنیای رویایی و واقعیت بسیار نازک است. جین، راوی، یک یادداشت قدیمی از یادداشت های او را با یادداشت هایی از زمانیکه او با یک زن جوان به نام داننی درگیر بود پیدا کرد. حداقل Dannie یکی از نامزدهای اوست. به گفته بازرس پلیس که جین را برای پرسش به ارمغان می آورد، داننی ممکن است در یک قتل دخالت کند. این نوت بوک حاوی مراجع بسیاری به مکان هایی است که ژان و داننی رفت و ژان احساس می کند به نوعی (یا برخی از جهان) این مکان ها هنوز وجود دارد. همانطور که در کتاب دیگر، مکان های در جهان Modianos حضور پر جنب و جوش، مهم است به عنوان شخصیت در کتاب. خیابان های پاریس، بخش ها، رستوران ها، حومه های اطراف پاریس، جزئیات بیشتر و دقیق تر از افرادی که در این آثار قرار دارند، نامگذاری شده اند. یک کشش مغناطیسی به این مکان ها وجود دارد، یک احساس تحریک آمیز که به نوعی آنها اسرار را نگه می دارد که واقعیت را به کسی که واقعا با آنها ارتباط برقرار می کند، نشان می دهد. احساس وجود دارد که رفتن به داخل یک هتل یا خانه یک بار بازدید شده این فرد را با جهان از زمان زمانی که شخص در آن اقامت وجود دارد متصل است. آن را مانند یک جهان آینه (تصویری است که توسط Modiano استفاده می شود) اما یک طرف دیگر، مانند آینه در یک اتاق بازجویی پلیس است که نشان دهنده یک واقعیت عمیق تر که در آن تمام اسرار آشکار است. سبک مدیانی نوعی است که مردم عاشق میشوند و اگر نفرت نداشته باشند، از آنها خسته شدهاند. من آن را جذب کردم. من جریان روحانی پروس را دوست دارم و این احساس که زیر مواجهه عادی ما گزینه های ناشناخته ای است. راوی با زندگی خود تنها با مکان هایی که از طریق تجربیات خود به آن متوسل می شود، شناور می شود. هر چیزی می تواند در این دنیا اتفاق بیفتد (هر چند نکته این است که به نظر می رسد هیچ تجربه ای بهتر از هر کس دیگری نیست). هر دوی این وعده ها و تهدیدات در این دنیا وجود دارد و به این معنی است که بدون توجه به چه چیزی، همه آن ها به رودخانه زمان منتقل می شود. با تشکر از NetGalley و ناشر Houghton Mifflin Harcourt، Mariner Books همراه با نویسنده برای من فرصتی برای خواندن این در عوض برای بررسی صادقانه کار کنید. این فرصتی است که من بسیار سپاسگزارم.

مشاهده لینک اصلی
این سومین رمان من از پاتریک مودیانو به عنوان خوانده شده است، پس از © ها شب و یک تصادف سیرک اتفاق می افتد و من همیشه احساس مشابه داشته باشد. وقتی که من شروع رمان های او © استاس من به نظر می رسد کسل کننده، بی اهمیت، پیش پا افتاده، monótonas سپس من به آرامی شناخت سبک نویسنده Frenc © ها: داستان که در آن چیزی اتفاق می افتد به ظاهر پر زرق و برق، و نه پر طمطراق، که در آن تاریخ است از پیچیدگی بزرگ نیست و آنچه در آن است، یک نور روایت، نور، خفیف و سرگرم کننده در زمان است. مودیانو اتفاق می افتد به من خواندن همان آزمایش خواندن انریکه ویلا-ماتاس، که در داستان های خود را همیشه چیزی پیدا کنید که فقط interesándome، atrayà © ndome، گرفتن توجه من، واقعا. در اینجا داستان است ± AR باز کردن رمز و راز، دست یک نویسنده یک ژان، که در روز خود، تقریبا نیم قرن پیش، conoció یک دختر، Dannie. مودیانو شما علاقه مند در نحوه مدیریت گذشته و حال، چگونه گذشته یک زبان کد که تنها می تواند پس از یک سال ± سیستم عامل کشف رمز است. بنابراین، ژان، شخصیت انتقال پیام رمان در مورس به عنوان یک © L بعد، پس از چند دهه دهه رفتن © © خواهد متشکل، پیچیده شده در پارچه داستان سرایی رمان سیاه و سفید، با دو مرده در رفتن گفت mesa.Si در رمان های دیگر چه می کند آن را همه چیز را بگویید و پایمال خواننده را با داده های متعدد و جزئیات مربوط به زندگی شخصیت، مودیانو می کند مخالف است، چرا که رمان های او کوتاه، نی بسیار نیست، راوی است خجالت بکش، کمی بپرس، و وقتی پاسخی ندادی، تصمیم می گیرید کمی بیشتر بخوابید و بیشتر بخوانید. در نگاه خود را در سوابق و توجه داشته باشید شهرستان از پاریس، چگونه او © STA در حال تغییر است، پوست اندازی آنها به عنوان در حال بسته شدن های محلی، و کسب و کار، بسته شدن برخی از ساختمان ها و ساخت © دیگر ndose، یک جغرافیای شهری که مودیانو فکر می کنم او به ویژه علاقه مند است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب علف شبانه


 کتاب مگره و مردمان محترم
 کتاب The Devil in the White City
 کتاب قتل از دید چند راوی
 کتاب جنایت زیر تیغ تشریح
 کتاب مجموعه کارآگاه مرده (6جلدی)
 کتاب مافیا